درست از لحظه ای که حساب کاربری ایلان ماسک در تاریخ 7 اوت اطلاعاتی در مورد ماجرای خصوصی سازی تسلا منتشر کرد، هیئت مدیره اعلام تعجب کردند و البته حواشی بی شماری نیز ایجاد شد، اما ماجرا از چه قرار است؟
به گزارش سرویس آی تی انتخاب به نقل از فوربس، ، انتشار مقاله ای در وبلاگ شرکت تسلا درباره امکان خروج این شرکت از بازار سهام با خرید سهام 420 دلاری، موجب شده، ماجرای ایلان ماسک به نقل محافل فناوری در سراسر جهان تبدیل شود.
برای بسیاری از افراد حاضر در شبکه های اجتماعی این سوال مطرح شده که ایلان ماسک چگونه قصد دارد روند خصوصی سازی شرکت خود را اجرایی کند. در حال حاضر بسیاری از نهادها در حال بررسی این نکته هستند که آیا وابسته شدن به خریدارانی از عربستان سعودی جایگزینی مناسب برای روند خصوصی سازی است یا خیر.
از سوی دیگر سهامداران متعددی از شرکت تسلا به دلیل دستکاری قیمت سهام خود شکایت کرده اند و اعلام کرده اند که تامین مالی خصوصی سازی تسلا اساسا تضمین شده نیست.
بر همین اساس پس از اعلام رسمی ماسک در خصوص مذاکره با «صندوق سرمایه گذاری عمومی عربستان سعودی» سوالاتی متعدد مطرح می شود. اگرچه نباید فراموش کنیم که هم اکنون سرمایه گذاران سعودی ۵ درصد از سهام تسلا را به خود اختصاص داده اند، اما به نظر می رسد دنبال سهم بیشتری هستند.
پرسش های اصلی این 2 مورد را شامل می شود:
نخست این که اساسا چرا ایلان ماسک به دنبال خصوصی سازی تسلا است؟ بازار سهام، به طور سنتی راه شرکت ها در مرحله رشد هموار می کند. بنابراین خروج از بازار سنتی می تواند یک چالش اساسی برای شرکت های بزرگ تلقی شود. به خصوص در شرکت های فناوری کاهش سریع قیمت سهام می تواند یک چالش بزرگ باشد. چرا که هر نوع نظر نادرست می تواند مسیر شرکت را به طور کامل به نابودی بکشاند.
از سوی دیگر خروج از سهام های عمومی و ورود به بازار سهام خصوصی باید با توافق صاحبان این شرکت سهامی انجام گیرد. اما نباید فراموش کرد که درست پس از این اتفاق، شرکت مذکور می تواند به سرعت تبدیل به یک مکان پر از تناقض با خواسته های متعدد و مزایای محدود شود.
دومین مسئله نیز بسیار مهم است؛ اساسا چرا صندوق سرمایه گذاری عربستان سعودی، که بر پایه درامدهای نفتی ساخته شده باید پشتیبان و حامی خروج تسلا از بازار سهام باشد ؟ پاسخ به چشم انداز 2030 عربستان سعودی باز می گردد. یک برنامه بلند پروازانه که توسط رهبر واقعی حکومت عربستان؛ شاهزاده محمد بن سلمان طراحی شده است. این برنامه به منظور کاهش وابستگی به نفت کشور، تنوع بخشیدن به درامدهای اقتصادی و توسعه بخش خدمات عمومی مانند بهداشت، آموزش، زیرساخت ها ، اوقات فراغت و گردشگری، هدایت می شود. این صندوق تا کنون در حدود 200 محور و در زمینه هایی نظیر مخابرات، هوا فضا، فناوری های پایدار، امنیت، انرژی های تجدید پذیر و فناوری های اطلاعاتی، سرمایه گذاری کرده است.بنابراین نگاهی به روزمه کاری صندوق مذکور نشان می دهد؛ تسلا یک شرکت ایده آل برای این صندوق سرمایه گذاری است.
افزون بر این ها ممکن است بپرسیم که چگونه مالکیت بخش خصوصی عربستان در دستیابی به استراتژی رشد تسلا تأثیر می گذارد: بد نیست بدانید یکی از محورهای رشد آتی عربستان سعودی در مورد انرژی های پایدار و وسایل نقلیه الکتریکی است و بر این مبنا نیز عربستان باید برای تعییر مسیر و ایجاد منبع درامد جدید تلاش کند.
حرکت های اخیر عربستان سعودی تأیید می کند که سیلیکون ولی درخصوص اینکه پول سرمایه گذاران چه می شود و اینکه آیا این کشورها دموکراتیک هستند یا خیر چندان حساسیتی ندارد. افزون بر این ها، وقایع اخیر توضیح می دهد که چرا سرمایه گذاران چینی معمولا با آغوش باز آماده حضور در سیلیکون ولی هستند. در عمل، زمانی که سرمایه گذاری ارائه شده می تواند کمک به شرکت ها در دستیابی به اهداف بلند مدت خود، اهمیت سیلیکون ولی را نابود کند. مدتی پیش تسلا در بیانیه یکی از مأموریت های خود اشاره کرد که "سرعت بخشیدن به انتقال جهان به سمت انرژی های پایدار" از اهداف اصلی این شرکت است. هدفی که در سایه گسترش بازار مالی محقق می شود. به دلیل نوع بودجه ای که این نوع اهداف طلب می کند، خواهی نخواهی تسلا به سمت سرمایه گذاران عرب متمایل شده است.
در نهایت سوالی که باقی می ماند این است که آیا تسلا در حال تبدیل شدن به یک شرکت خصوصی با همکاری عربستان سعودی است که هم اکنون نیز تقریبا 5 درصد از این شرکت را در اختیار دارد ؟ مساک اعلام کرده که تصمیمات خود را با همکاری مشاوران و سهامداران اتخاذ می کند. اکنون باید منتظر بمانیم و ببینیم که آیا نفوذ عربستان کمک می کند تا برنامه های ماسک تسریع شوند یا مانع آنها می شود.
رویا پاک سرشت